همیشه این گونه بوده است
درباره وبلاگ

نفسم ز بی هم نفسی نفس نفس می زند خوشی هافراریندچون دلم غصه می پرورد
آخرین مطالب
پيوندها
خرید عینک افتابی">خریدعینک افتابی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همــنفس و آدرس hamnafasman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 74
بازدید ماه : 1010
بازدید کل : 448609
تعداد مطالب : 145
تعداد نظرات : 779
تعداد آنلاین : 2

- - http://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.com
..

کد بارش ستاره و قلب

..
*
*
*
*

كد تغيير شكل موس

..

كد جلوگيري از راست كليك موس

.. ..
همـ♥ـنفس
دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, :: 13:52 ::  نويسنده : mony       

همیشه این گونه بوده است.کسی را که خیلی دوست داری،زودازدست می دهی.پیش ازآنکه خوب نگاهش کنی،مثل پرنده ای زیبا بال می گیرد ودور می شود.فکرمی کردی میتوانی تا آخرین روزی که زمین به دورخودمی چرخدوخورشیدازپشت کوههاسرک می کشد،درکنارش باشی.هنوزبعضی ازحرفهایت رابه اونگفته بودی،هنوزهمه لبخندهای خودرابه اونشان نداده بودی.

همیشه این گونه بوده است.کسی که ازدیدنش سیرنشده ای،زودازدنیای تومی رود.وقتی به خودمی آیی که حتی ردی ازاودرخیابان نیست.فکرمی کردی می توانی بااوبه همه باغها سربزنی وخرده های نان رابه مرغابیهای تنها بدهی.هنوز روزهای زیادی باید بااو به تماشای موجها می رفتی.هنوزساعتهای صمیمانه ای باید با اواشک می ریختی.

همیشه این گونه بوده است.وقتی دورو برت پراست ازنیلوفرهای پرپر،خوابهای بی رویاوآینه های بی نقاب،وقتی ازهرروزی بیشتربه اونیازداری،ناباورانه اورادرکنارت نمی بینی.فکرمی کردی دست دردست اوخنده کنان به آن سوی نرده های آسمان خواهی رفت ودامنت را ازبوسه و نورپرخواهی کرد.هنوزپیراهن خوشبختی راکاملا بر تن نکرده بودی.هنوز ترانه های عاشقی راتا آخربا او نخوانده بودی.

همیشه این گونه بوده است.اوکه میرود،اوکه برای همیشه می رود،آنقدرتنهامیشوی که نام روزها رافراموش می کنی،ازعقربه های ساعت می گریزی وهیچ فرشته ای به خوابت نمی آید.احساس میکنی به دره ای تهی ازباران ودرخت سقوط کرده ای.احساس می کنی کلمات لال شده اند،پلهافروریخته اند،کفشهاپاره شده اند،دستهایخ کرده اندوپروانه ها سوخته اند.

راستی،اگرهنوزاونرفته است،اگرهنوزبادشمعهایت راخاموش نکرده است،اگرهنوزمی توانی برایش یک استکان چای بریزی وغزلی ازحافظ بخوانی،قدرتک تک نفسهایش رابدان وفرشته ای که می خواهداورا از زمین به آسمان ببرد،بگو:تورابه صدای گنجشک ها وبوی خوش آرزوها سوگندمی دهم،اورا ازمن نگیر!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: